گفتگوی حجت الاسلام علی کشوری با روزنامه شهرآرا: مدیریت شهر اسلامی محله محور است / تعریف محله به محل تأمین نیازهای خانوار
بسم الله الرحمن الرحیم
مصاحبه با روزنامه شهر آرا در حاشیه برگزاری همایش مقاومت در افق فقاهت در تاریخ 17 بهمن1393
شهرآرا: همایش را چطور دیدید ظاهرا دیروز بوده و امروز؟
بله دو روز بود و تمام شد. به لحاظ موضوع، این همایش[1] از مترقی ترین همایشهایی است که در کشور در حال برگزاری است. توضیح مطلب و اینکه من میگویم این همایش خیلی مهم و موضوع واجبی هست، به خاطر این است که ما: در کشور دچار دعوای محاسباتی[2] هستیم و اختلاف محاسبه بین مسئولان وجود دارد. بخشی از مسئولان نظام- که آدمهای خوبی هستند- مبنای محاسباتشان برای اداره جامعه توسعه غربی است؛ ولی بخش دیگری از مسئولان، مفاهیم اصلی انقلاب و الگوی پیشرفت اسلامی را پایه محاسبات جامعه قرار داده اند. وقتی در چنین فضایی به سر میبریم طبیعتا نشستها و جلساتی که به شکل گیری محاسبات صحیح کمک کنند از مهم ترین نشستهاست.
به هر حال باید در تصمیم سازی فعلی کشور حضور فعال داشته باشیم و نگذاریم "محاسبات توسعه گرا" فضای توسعه [3] را در جامعه محقق کنند؛ به عنوان مثال در شهر مشهد - که پایتخت معنوی و پایتخت تبیین انقلاب و اسلام است- برنامه های توسعه ی شهری در حال تبدیل کردن این شهر به شهری با معماری مدرن است و ما می دانیم که محاسبات توسعه گرا در بخش معماری به شاخصهای هویت اسلامی توجه نمی کند. حال اگر سکوت کنیم این معماری هویت اسلامی شهر را به چالش می کشد. این یکی از مصادیقِ اختلافات محاسباتی هست ،که گفتم. بنابراین هر گفتگویی که به محاسبات ملت ایران و نخبگانش کمک کند کهبا واقعیت متناسب تر شود به ما کمک کرده است.
شهرآرا:مهمانان هم در واقع کسانی بودند که نشان میدهد این همایش میخواهد کاربردی تر عمل کند و بنا بر این است که حرفهای کاربردی تر زده شود. ما خیلی رفتیم به سمت نظریهپردازی. در واقع الان نقدی که میخواهیم با هم داشته باشیم یک نقد درون گفتمانی است و میخواهیم با هم در یک جبهه باشیم و ببینیم که اشکال کارمان کجاست چون ظاهرا چیزی که تا الان دیدیم این بوده که فقط نظریهپردازی شده است و فقط همایش برگزار شده با بحث الگوی پیشرفت اسلامی ظاهرا چشم اندازی نداریم که تا کی باید حرف بزنیم و از چه تاریخ و مرزی باید وارد عمل شویم. با توجه به اینکه مسئولانی که آدمهای خوبی هستند ولی مبنای محاسبات برای اداره جامعه توسعه غربی بوده است و چون این توسعه پیاده نشده به اسم انقلاب تمام شده است.
همان طور که عرض کردم ما در شرایطی قرار داریم که اختلاف محاسبه بین نخبگان و مسئولان در حال تبدیل شدن به یک جنگ محاسباتی! است. اجازه بدهید این مسئله را بیشتر شرح دهم: برای فهم بهتر این اختلاف محاسباتی؛ در درجه اول باید بدانیم که حکومت برآمده از انقلاب اسلامی با عرف حکومتهای مدرن امروز سازگار نبوده و بالتبع به دلیل این استقلال مشی، آنها اقدامات مختلفی را برای مقابله و به چالش کشیدن این حکومت اسلامی نوپا طراحی و در دستورکار قرار داده اند. دشمنان مجموعه ای از فعالیت ها شامل: اقدامات نظامی ،کودتا و اقدامات اقتصادی و... را در دستور کار خود قرار داده اند و در شرایط فعلی به دلیلی که اقداماتشان به بن بست رسیده بر روی تغییر محاسبات مسئولان و مردم تمرکز کرده اند.
به عبارت بهتر: مردم، مسئولان انقلاب و نخبگان جامعه ایران نشان دادند که وقتی محاسبه درست انجام میدهند، میتوانند آن محاسبه را عملیاتی هم بکنند. دشمن هر چه تلاش کرده؛ نتوانسته جلوی این سیکل را بگیرد. در واقع دشمن ما زرنگی انجام داده و آمده کاری کرده که ما محاسبه درست نداشته باشیم! مثلا مدتی است که به دنبال یک محاسبه صحیح؛ کشور به صحنه تولید علم و جنبش نرم افزاری وارد شده است و به تدریج در حال جبران عقبماندگیهای علمی کشور هستیم و همچنین به دنبال عبور از آفت ترجمه می باشیم. نتیجه این محاسبه این شده که ما در حوزه علم روی پای خودمان ایستادیم و مثلا وارد باشگاه هایتکهای اول دنیا شده ایم. در ده سال اخیر توانستیم این موفقیت را به دست بیاوریم.
همچنین محاسبات ما برای شکل دادن به جبهه مقاومت، باعث شده به تدریج مردم منطقه به سمت ما سوق پیدا کنند و بعد دولتهایی هم در منطقه به طرفداری از ما سرکار بیایند. این ها نمونه هائی از محاسبات صحیح مردم ما می باشد.
البته کسانی هم هستند که محاسبات غلطی دارند؛ هیچ وقت فراموش نخواهم کرد که وقتی مسئولان ما در دولت یازدهم تصور و محاسبه شان این بود که باید برویم به سمت تعامل با استکبار تا اوضاع بهبود پیدا کند! فرانس24 گزارشی داد که نظام جمهوری اسلامی ایران توانسته است چهارمین پایتخت عربی را تحت نفوذ معنوی خود قرار دهد. ما در حوزه محاسبات سیاسی رفتیم به سمت شکل دهی جبهه مقاومت که از جمله فوائدش می تواند افزایش تبادلات تجاری میان ما و این کشورها باشد.
شما فرمودید باید برویم به سمت آسیبشناسی فعالیتهای نیروهای انقلاب؛ عرض بنده این است که ما اگر بتوانیم پایه محاسباتی انقلاب اسلامی را شناسایی کنیم و این پایه را به حوزههای بیشتری ترجمه کنیم؛ آسیب فعالیت های ما کمتر می شود. مثلا باید بتوانیم پایه محاسباتی انقلاب را به حوزه سیاست خارجی و جبهه مقاومت بهتر ترجمه کنیم. باید بتوانیم با نگاه انقلاب، مسئله پیش گیری از جرم را تقویت کنیم. یکی از مصیبتهای ما این است که قدرت پیشگیری از جرم نداریم. باید گفتمان اقتصاد مقاومتی را -که ترجمه پایه محاسباتی انقلاب در عرصه اقتصاد است- پیش ببریم. اگر بتوانیم در درون جبهه خودی ترجمه پایه محاسباتی انقلاب را به حوزه های مختلف تعمیم بدهیم بعدا در این جنگ محاسباتی قوی تر عمل می کنیم.
به نظر من جرئت جریان روشنفکری در نسبت دادن برخی ناکارآمدی ها به انقلاب، بیش از اینکه به قوت مباحث و استدلال آنها برگردد؛ به کم کاری ما در ترجمه انقلاب به حوزههای مختلف برمی گردد. مسئله الگوی پیشرفت اسلامی اینجا متولد میشود. کلمه الگو یعنی نقشه جامع اداره کشور که از یک پایگاه مفهومی هماهنگ می شود. الگوی پیشرفت اسلامی درواقع تفصیل یافته پایه محاسباتی انقلاب اسلامی است و اگر بتوانیم این پایه مفهومی را بازخوانی و ترجمه کنیم؛ می توانیم جلوی دشمنی را که میخواهد در ما اشتباه محاسباتی به وجود بیاورد، بگیریم.
الان ما این ترجمه را به صورت تفصیلی انجام نداده ایم؛ ولی به این سمت در حال حرکت هستیم؛ الان چون سیاست های توسعه گرا بسط پیدا کرده اند مقام معظم رهبری با نرمش قهرمانانه فرصت آزمایش را به این نظریات داده اند؛ تا اثبات شود این نظریات غلط، قابلیت پیاده شدن ندارند. این آزمایش به تدریج برائت عمومی نسبت به نظریات توسعه گرا را افزایش می دهد و مردم متوجه ناکارآمد بودن این دیدگاه ها خواهند شد. بالاخره انقلاب مال همه ملت ایران است و اینکه اختلاف محاسباتی وجود دارد نباید ما را به سمت اختلافات سیاسی و نزاع ببرد. فلسفه نرمش قهرمانانه هدایت نظامت ذهنی است. با اینکه در مذاکرات اختیارات زیادی به دولت داده شده است ولی به صورت جدی این سوال در فضای بین الملل ایجاد شده که آیا استکبار قابل اعتماد است؟ در سطح عمومی دارد این مسئله جا میافتد و بالتبع تفکر مرگ بر آمریکا ادامه پیدا میکند.
باید در یک کلام بگویم که ما چوب کلی گوییهای برخی از خودمان را میخوریم واگر از الان هم وارد بخشهای مختلف بشویم این جنگ محاسباتی به نفع انقلاب و مردم تمام میشود.
شهرآرا:تقریبا هر کدام از مفاهیمی هم که حضرت آقا مطرح میکنند بچههای حزبالهی با یک تاخیرهایی به آن میرسیم یعنی وقتی میرسند که آقا با مفهوم جدیدتر مطرح میکنند.
نه سال هست که آقا الگوی پیشرفت اسلامی را مطرح کرده اند.
شهرآرا: و سوال این است که چرا بچه حزب الهیها با این تاخیر حاد به این موضوع میرسند این آیا همان اختلاف محاسباتی است که دارد اتفاق میافتد که اگر این هست اصولش را باید از کجا بیاورند یا اینکه دلیل دیگری دارد که با تاخیر حاد به حضرت آقا میرسند.
داخل این سوال نمیرویم و سربسته میگویم ما تنبلیم و این ضعف به روحیات ما مربوط میشود. شاید شرایطی که در آن قرار داریم را نمی شناسیم. به هر حال اگر از فضایی که در اختیار ما هست ، استفاده نکنیم؛ با چالشهائی بدتر از فتنه 88 روبه رو میشویم. به جای اینکه بشکافیم چرا این اتفاق افتاده، باید برویم به سمت گسترش محاسبات انقلاب در فضای تصمیم سازی کشور .
شهرآرا:اگر خواسته باشیم با حضرت آقا هم فاز شویم مسائل اصلی انقلاب را مسائل اصلی خودمان بدانیم چه اقداماتی برای بچه های حزب الهی نیاز هست که هماهنگی داشته باشند.
الزام اولش این است که ما موضوع را -که همان جنگ تصمیم سازی است- درست بشناسیم یعنی ما اگر هشت سال جنگ تحمیلی داشتیم الان چندین سال است که دچار جنگ تحلیلی هستیم. الان الزام اصلی ما مدیریت جنگ نرم است. البته نباید جنگ نرم را جنگی خرد معنا کرد. باید اصلی ترین لایههای این نبرد را شناسایی کنیم؛ که اصلی ترین لایه اش مدل برنامه ریزی کشور است. جریان توسعه گرا این لایه را در اختیار گرفته و جبهه پیشرفت اسلامی باید تحلیل های مبتنی بر الگوی پیشرفت اسلامی را در این حوزه بسط دهد. الگوی اسلامی در مقابل توسعه غربی مطرح است و مفهوم این تقابل سنجیده ای که امام خامنه ای مطرح کردند؛ جلوگیری نرم از شکل گیری محاسبات غلط متکی به توسعه است.
همین که شما میگویید کشور باید توسعه پیدا کند اول بحث است.به نظر من اگر سعی کنیم دوگانه توسعه یا پیشرفت را در کشور ایجاد کنیم خدمت بزرگی کرده ایم. مثلا اگر بتوانیم در برابر سیاست خارجی توسعه گرا ایده ای بدهیم و یا در حوزه تربیت نظریه ای کاربردی براساس مفاهیم انقلاب ارائه دهیم؛ دو گانه توسعه و پیشرفت بیشتر تبیین می شود.
به عنوان مثال در "اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی" [4]نظریه ی "بهبود مستمر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت" [5] مطرح شده است-متعمدا این نظریه را طوری نام گذاری کرد ه ایم تا تقابلش با "نظریه بهبود مستمر فضای حاکم بر کسب و کار" [6] احساس شود- جریان توسعه گرا می گوید در بحث اقتصاد دولت باید تمام تلاش خود را بکند تا "فضای حاکم بر کسب و کار" را بهبود ببخشد! خوب این خودش یک نوع محاسبه است؛ که میگوید اگر شما اشتغال و تولید را میخواهید، راه آن بهبود فضای کسب و کار است. ما در تقابل با این شکل محاسبه -با زاویه دید الگوی پیشرفت اسلامی- یک سوال مطرح کرده ایم: آیا تربیت اسلامی را میخواهیم یا نمیخواهیم؟ پیداست که با برنامه ریزی برای تربیت نمیشود مخالفت کرد. بنابراین در برنامه ریزی باید برویم و نهادهای متکفل تربیت -که مهم ترین آن ها خانواده است- را تقویت کنیم. در تقویت نهاد خانواده هم یکسری عوامل درونی مطرح است -که به دست پدر و مادر است- ولی برخی عوامل بر نهاد خانواده تاثیر گذار هستند ولی در اختیار پدر و مادر نیستند و اثر سوء بر تربیت دارند. حال سوال این است که آیا این عوامل را باید بهبود ببخشیم یا خیر؟
اگر دوستان توسعه گرا به ما بگویند که به تربیت بپردازید ولی فقط روی عوامل درونی تمرکز کنید. همین توصیه را در بخش کسب و کار به آنها خواهیم کرد و این می شود یک بن بست برای آنها. می دانید که جریان توسعه گرائی بر اساس "نظریه بهبود مستمر فضای حاکم بر کسب و کار" 108 حکم از 235 ماده برنامه پنجم را اشغال کرده است. این جریان نمی تواند بگوید در مقام برنامه ریزی برای بهبود فضای حاکم بر نهاد خانواده برنامه ریزی نکنید. با بررسی این نظریه یِ مبتنی بر الگوی پیشرفت اسلامی تقابل توسعه و پیشرفت بیشتر تبیین می شود. در پیشرفت اسلامی محور تربیت است و لازم است فضای حاکم بر تربیت را تقویت کنیم. در این دیگاه اقتصاد جزئی از فضای حاکم بر تربیت است و باید در خدمت تربیت باشد ولی در نگاه توسعه گرا اقتصاد محور است و باید فضای حاکم بر اقتصاد را بهبود بخشید. در این نگاه تربیت باید در خدمت اقتصاد باشد!
این خاصیت تعمیم دادن اصول انقلاب به بخش های مختلف است. یکی از پیشنهادهای ما در "اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی" این است که اگر قرار است نگاه انقلاب به فرهنگ ، تربیت و.. تعمیم پیدا کند؛ این تعمیم باید بر اساس یک نظریه صورت بپذیرد. "الگوی بهبود مستمر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت" یک نظریه است و این نظریه در واقع مبنای انقلاب را تعمیم داده است. البته در نقشه راه ما مجموعه ای از این نظریات وجود دارد.
شهرآرا:در این مدلی که شما میگویید و مدنظر ما هم هست آیا اشتراکاتی هم با مباحث توسعه دارد
ببینید ما این سوال را فعلا مسکوت میگذاریم ؛ دلیلش این است که الان درک تفصیلی از الگوی پیشرفت و انقلاب وجود ندارد و اگر با این شرایط وارد مقایسه شویم و دنبال اشتراکات و اختلافات بگردیم؛ در واقع بین دو مطلب ، که یکی از آنها تفصیلی و یکی از آنها اجمالی است، مقایسه کرده ایم. بنابراین الان وقت این بحث نیست. الان باید به تبیین تفصیلیِِ مسلمات الگوی پیشرفت اسلامی بپردازیم. وقتی درک مبتنی بر پیشرفت اسلامی و محاسبات انقلاب تفصیل پیدا کرد؛ آن موقع میشود به سوال شما پاسخ داد. اگر الان این کار را بکنید به اسم جواب دادن به این سوال و به اسم بیان اشتراکات میان توسعه و پیشرفت، به تبیین بیشتر توسعه کمک کرده ایم. بسیاری از دوستان رسانه ای به این مسئله توجه نمیکنند.
شهرآرا:در این اتفاقات به نظر میرسد هرچقدر جزئی تر بتوانیم صحبت کنیم برای خودمان هم بهتر است. ما در روزنامه اهتمام داریم روی بحثهای مدیریت شهری. میخواهم بگویم این نظریات که شما میفرمایید در همین سطح خرد باید خودش را نشان بدهد و برای همین مدل مدیریت شهری برنامه بدهد یا نه شما میگویید فقط میآییم الگویی بحث میکنیم یا روش میدهید که خودتان بروید استخراج کنید. الان در شهر حال مشهد چالشهای مختلف فرهنگی را داریم یکی از بحثهایی که داریم و عده ای از مدیران شهری با آن موافقند البته مخالفند همه ولی آن هایی که موافقند به ناچار موافقت کردند. مثلا بلندمرتبه سازیها، لوکسسازیها و تجاری سازیها در حاشیه شهر ایراد دارد و باعث چالش هویتی در منطقه میشود. دوستان حرفهای ما را قبول دارند و این دوستان شاید از همان مسئولان خوب باشند ولی مجبورند چون الگویی به آنها داده نشده است یا اینکه اشکال محاسباتی را دارند انجام میدهند. الان در بحثهای اقتصاد شهری، شهر ایرانی اسلامی کار شده است یا نه. یعنی شهری که با مدیریت اقتصاد ایرانی اسلامی بخواهد شکل بگیرد چطور شهری است و چطور اقتصادی باید حاکم باشد و شاخصهای آن را بگویید.
ما در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی 81مسئله را تحلیل کرده ایم. و 27بسته جدید را داریم با زاویه الگوی پیشرفت اسلامی تحلیل میکنیم. اساسا اگر الگوی پیشرفت اسلامی به حل مسئله نرسد نمیتواند مشکلی را حل کند. یک قدم بالاتر میروم و می گویم اگر کسی ادعا کرد الگوی پیشرفت اسلامی را جلو میبرد؛ ولی در عمل به ارائه راه حل برای مسائل نرسید؛ این جریان در واقع دارد فرآیند مدرنیزاسیون در ایران را تقویت می کند. ما با کلی گویی راجع به انقلاب مشکل داریم اگر این جریان خود را اصلاح نکند؛ کشتی انقلاب بیشتر به سمت مدرنیزاسیون می رود. البته راه فهماندن به این دوستان این نیست که بگوییم چرا دارید کلی گویی میکنید؛ بلکه راهش این است که مثلا در مورد مسئله شهرسازی از آنها راه حل مطالبه کنیم.
من سوالی از دوستانی که تراکم میفروشند دارم مثلا در کوچه ده متری به بهانه اینکه درآمد شهری ندارید تراکم میفروشید. با فروش تراکم تمرکز جمعیتی ایجاد میشود، ولی شما فقط میآیید به این فکر میکنید که شهر درآمد داشته باشد! با این کار جمعیت کوچه افزایش پیدا میکند و هزینههای اجتماعی و مشکلات در این کوچه بالا میرود. البته بعدا مجبور میشوید بابت حل این مشکلات هزینه کنید. حالا بنشینید حساب کنید بین پولی که از فروش تراکم به دست میآورید و پولی که برای حل این طور مشکلات باید هزینه و خرج کنید. ما با مبنای شما حرف میزنیم؛ میگوییم طوری درآمدزایی نکنید که مجبور شوید بعدها ده برابر آن را هزینه کنید و با این حال نتوانید مشکلات ناشی از تمرکز جمعیتی را اصلاح کنید.
حال باید چه کرد؟ اگر بخواهیم این مسئله و مسائل مشابه را حل کنیم باید به سمت تعریف اثباتی از شهر اسلامی برویم. اگر تعریفی از شهر اسلامی نداشته باشیم، در بهترین وضعیت تبدیل میشویم به منتقد محض. چون نظریه نداریم مجبوریم فقط انتقاد کنیم. البته انتقاد هم سطحی از کار است. ولی من انتقادم این است که سطح های دیگر کار را چکار میکنید؟
در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ارکان شهرسازی اسلامی را بحث کرده ایم. مدیریت شهر اسلامی از نظر ما محله محور است؛ یعنی شهر به نظامی از محلات تفکیک می شود و مدیریت متمرکز را در شهر نمیپذیریم. محله هم به محل ارائه خدمات به خانوار تعریف می شود. سبد نیاز های اقتصادی ، آموزشی، امنیتی ، روانی ، تفریحیِ خانوار باید در محله عرضه شود. این اساس کار در مدیریت شهری می باشد.
اولین فایده این مدل، کاهش سفرهای درون شهری است. اگر شما به سمت درست کردن محله بروید دومین فائده اش این است که تَعَرُّفْ [7] بالا میرود؛ یعنی چون سعی میشود تمام خدمات در محله ارائه بشود افراد نسبت به هم آشناتر میشوند و به همین دلیل خودکنترلی ایجاد میشود. با محله محوری تَعَرُّفْ زیاد میشود وتَعَرُّفْ امنیت و دهها آثار خوب دیگر را بالا میبرد. اگر بخواهیم این کار را اجرایی کنیم باید در گام اول آنچه از نیازهای خانوار که امکانش هست را در محله ارائه دهیم و بعد برای بقیه نیازها زیر ساخت ایجاد کنیم. الان درست است که صنایعی داریم که باید بیرون شهر باشد ولی مثلا تحصیل فرزند را میشود در محله نگه داشت. با همین کارها چقدر هزینه خانوار کاهش پیدا میکند؟ تقویت زیر ساخت ها و رویه های مرتبط با محله محوری پیشنهاد "اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی"می باشد.
در مقابل جریان توسعه گرا به دنبال ارائه خدمات به شکل متمرکز است. آمده اند و میخواهد متمرکز خدمات را ارائه بدهند و برای تحقق این مسئله و رفع مشکلاتش به دنبال گسترش دولت الکترونیک در جامعه هستند. اولا بعضی خدمات –مانند خدمات آموزش را- نمی توان و نباید به صورت مجازی ارائه داد و ثانیا اگر دولت الکترونیک تعمیم لازم را پیدا کند برای مقابله با مشکلات امنیتی آن ناگزیر هستیم تا تدابیر خاصی را انجام دهیم. یکی از این تدابیر تعریف ip اختصاصی برای افراد است. ip در واقع کلید ورود شما به دولت الکترونیک هست و عملا آزادی انسان را نفی و حریم خصوصی را به چالش می کشد. من از دوستان توسعه گرا ی مدرنمان تعجب میکنم که از یک طرف شعار اصلی مدرنیته را آزادی میدانند و از یک طرف آمده اند ؛ سیستمی را طراحی کرده اند که تأمین ساده ترین نیازها را تحت کنترل دولت قرار میدهد! مهم ترین عارضه پذیرش دولت الکترونیک این است که وقتی به تدریج احساس کنید تحت کنترل هستید ابتکار و خلاقیت تان زیر سوال میرود.
شهرآرا:برای بحث شهر اسلامی چه پیشنهادی دارید. چون عملا مخاطب ما مدیریت شهری است و اگر شما بخواهید پشتیبانی برای انقلاب اسلامی درست کنید همین مدیریت شهری است.
مهمترین مسئله مرتبط با مدیریت شهری، اصلاح مدل قانون گذاری کشور است. طبق برخی مطالعات و آمارها ما 180مرجع قانونی داریم و همچنین 108سال هم سابقه قانون گذاری در مجلس را داریم. ما حجم وسیعی قانون داریم و وقتی قانون متکثر شد اولین عیبش این است که قابلیت آموزش ندارد و عملا اجرایی نمیشود. دلیلش را میتوانید از قضات سوال کنید؛ در بسیاری از پرونده ها شخص مجرم اطلاع نداشته که فلان مسئله خلاف قانون است. ضمن اینکه حتی اگر به سمت اطلاع رسانی بروید مشکل دیگری ممکن است به وجود بیاید. ممکن است طرف باخبر شود ولی میلی به اجرای قانون نداشته باشد. دقت کنید: وقتی مردم خودشان را در تلههایی از قانون و مقررات ببینند از این تحکمها خسته میشوند. البته از دل کثرت قوانین مشکل سومی هم به وجود میآید؛ قوانین متعارض میشوند. مثال این فقره در حوزه شهرسازی زیاد است و مدیریت مقررات را در هر بخشی که به نفع مدیریت باشد اجرا می کنند. عرض بنده این است که ما نباید وقتی با بحران روبهرو میشویم همهاش به سمت اورژانسی عمل کردن برویم و زود برایش قانون وضع کنیم. مقرارات زدائی لازمه محله محوری و مدیریت غیر متمرکز است.
شهرآرا:سوال آخر در این طرح و بحثها اینکه شما فرمودید اقتصاد اسلامی را ببریم در اقتصاد شهری فکر نمیکنم کاربردی باشد و شما میگویید همه چیز باید با هم پیش برود خوب خیلی به ندرت پیش میآید که همه چیز با هم پیش برود. مثلا فرض بفرمایید من می خواهم الگوی شما را بگیرم و در همه بخش ها اجرا کنم، آیا مقاومتی صورت نمیگیرد، نباید خط زمانی تعریف شود. در بخش توسعه به مدلهایی مثل پدیده و اینها ناگزیریم به سمتشان برویم در مواجهه با این، این الگو چطور میخواهد برخورد بکند؟
ببینید بین مقام تبیین الگوی پیشرفت اسلامی و عمل به آن تفکیک قایل بشوید تا مسئله واضح شود. بنده عرض میکنم تبیین شهرسازی اسلامی بر اساس این الگو وابسته به این است که از بخشهای مختلف ورودی بگیریم. اگر از مسائل تأثیر گزار بر شهر سازی-مثل اصلاح مدل قانونگذاری- غفلت کنیم؛ شهرسازی اسلامی به نتیجه نمی رسد. مثلا در مدل اقتصادی که حول حرم امام رضا علیه السلام است باید اصلاحاتی صورت بگیرد. تا وضعیت شهر سازی مشهد اصلاح شود و ما الان می توانیم راجع به این الگو بحث کنیم. صحبت کردن راجع به ابعاد مختلف مدیریت شهری به ساخت تصویر راجع به این موضوع کمک می کند.
شهرآرا:در بحث اقتصاد اسلامی و اقتصاد شهری خود استفاده از سرمایههای خرد مردمی و اقتصاد مردمی نکاتی مطرح شده است؟
باید تجمیع سرمایه به محوریت بخش وقف را جدی گرفت. در وقف سرمایه ای هست که میتواند خیلی از مشکلات را حل کند. ما حرف اولمان در بخش اقتصاد تلاش برای تغییر در مدل تشکیل سرمایه است؛ که این را بعدا شرح می دهم. فقط یک مثال می زنم: طبق محاسبات، 60 یا 70درصد سهم درآمدهای مردم به بخش مسکن اختصاص می یابد و با توجه به اینکه وقف بیشتر در املاک تحقق می یابد، با جهت دادن به آن می توان، با همین درآمد فعلی وقف -اگر طرح هایی نوشته شود – چند هزار مسکن ایجاد کرد و بار عظیمی از مشکلات مردم را حل نمود.
با تشکیل سرمایه حول وقف در بخش مسکن امید زیادی در دل مردم زنده می شود؟ جوانان با حل نسبی مشکل مسکن بیشتر به ازدواج ترغیب می شوند و انگیزه واقفان هم ارتقاء می یابد. البته این کارها علاوه بر تبیین نظریه بنگاه های وقف محور [8] به لوازمی همچون تشکیل واحدهای مشاوره ای وقف و طراحی مدل های محله سازی و... نیاز دارد که باید به صورت تفصیلی تبیین شود.در خاتمه عرایضم از نخبگان مشهد و جبهه فکری انقلاب اسلامی خواهش می کنم -بعد از 9سال- زمینه بسط گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی را در جامعه فراهم آورند. تا در سایه این کار مبارک محاسبات شهری و سطح کلان دولت بهینه شود. انتهای پیام
پی نوشت ها:
[1]. همایش مقاومت در افق فقاهت در تاریخ 16 و 17 بهمن ماه 1393 در شهر مبارک مشهد برگزار شد.
[2]. آنچه ما امروز در مجموعهی رفتار دستگاه استکبار مشاهده میکنیم، همین است؛ هدف ایجاد اختلال در نظام محاسباتی و دستگاه محاسباتی من و شما است. در میدانهای دیگر، استکبار نتوانسته است، کاری از او برنیامده است. بیانات امام خامنه ای در دیدار با مسئولان نظام16-2-1393
[3]. آنچه که من میخواهم اضافه کنم، این است که اولاً کلمهی «پیشرفت» را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمهی «توسعه» را به کار ببریم. علت این است که کلمهی توسعه، یک بار ارزشی و معنائی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتادهی متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن میفهمند بیاوریم داخل مجموعهی کار خودمان بکنیم. بیانات امام خامنه ای در اولین نشست اندیشه های راهبردی در جمهوری اسلامی10-9-1389
[4]. اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی در واقع پاسخی مبسوط به سفارش علمی امام خامنه ای در موضوع تولید الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت محسوب می شود؛ که دارای81 محور بحثی است.
[5]. نظریه تربیتی اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی
[6]. مهمترین نظریه جریان توسعه گرا
[7]. شناخت طرفینی گسترده بین افراد
[8]. نظریه اقتصادی اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی
لینک مطلب در شهرآرا آنلاین
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.